داستان مهدی و ارام .........

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

http://www.8pic.ir/images/39944324214184104471.gifhttp://www.8pic.ir/images/95580687375708546322.png

                                            داســـــــتان آرام و مهدی

اولین روزی ک برای خودم ی چت روم داشتم هیچی طراحی بلده نبودم  ی چت روم ساختم با آدرسshabha.chata.ir

 خیلی ساده بود هیچی نداشت  تازه مرورگرمم ورژنش پایین بود پیام ها رو دیر نشون میداد.

و من فکر میکردم مشکل از چت روممه تا این ک ی طراح امد به رومم گفت رایگان طراحی میکنه.

منم چت روممو دادم دستش رفتم 4 ساعت بعد برگشتم دیدم خیلی زیبا طراحی کرده.

و بعدش فهمیدم رمز مو عوض کرده باهاش دعوام شد گفتم چرا عوض کردی قهر کردم رفتم

بعدش پیام گذاشته بود رمز رو برام نوشته بود اخرشم نوشته بود داداش حلالم کن

خیلی خوشحال بودم چون از نظر خودم آدرسش خیلی قشنگ بود طراحیشم ک  قشنگ بود .

خلاصه چت روم مون خوشکل بود تا این ک من فضولیم گل کاشت هیچی فضولی میکردم.

سعی میکردم طراحی  یاد بگیرم کد ها رو کم و زیاد میکردم به  طوری ک کل کد ها رو داشتم.

تا این ک طراح شدیم واسه مون شبا طراح شدیم توی گوگل هم بزنی هستیم.

چت روم مونم شلووغ شد ما هم تبلیغات میذاشتیم.

هر روز شلووغ تر  منم تقریبا تنها بودم همه دوست دختر داشتن من نداشتم

ی دختری هم توی چت روم بود با اسم آرام اخلاق جالبی داشت دوسش داشتم

کلا خیلی زیاد توی روم بود مثل من گاهی وقتا شاید تا 3 شب چت میکردیم!!!

تا این ک ی روزی امد خصوصی و میخواست باهام دوست بشه

چون با ی دختر دیگه تقریبا دوست بودم  بهش گفتم نه!!

خب ناراحت شد حق میدم بهش  شما هم باشی ناراحت میشی.

جای خواهرم بود خیلی مهربون بود. دوسش داشتم نمیدونستم چطور بگم

هر روز میومد  تا اخر شب ک حدودا 12 بودیم بودش.

حتی بعد بقیه 2 نفری باهم چت میکردیم

اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

خیلی منو دوست داشت و داره

ی بار پرسیدم چرا منو دوست داری؟

گفت چون احساس میکنم درکم میکنی

گفتم خب من ی دوست دارم از من بهتر درک میکنه.

خیلی هم پسر خوبیه با اون دوست میشی

گفت نه!!

گفتم چرا؟؟

گفت تو قلب هر نفر یکی بیشتر جا نمیشه تو قلب منم هم تو جا شدی

 اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

بقیه شو آرام خانوم مینویسه

 

ناراحت شدم !!!!!!!!!!

خوب هر کس دیگه ای هم بود ناراحت می شد!!!!!!!

ولی حق می دادم هر چی باشه نمی تونس به اون طرف مقابلش خیانت کنه.

برای همین رفتم وبهش گفتم هر چی که گفتمو فراموش کن انگار چیزی نشنیدی!!!!!! برام سخت بود ولی رفتم.

اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

یادمه یه روز یه نفر اومد چت روم و حرفای خوبی به مهدی نزد

تو خصوصی بهش گفتم لطفا تمومش کن گفت چرا ؟

گفتم چرا نداره دوس داری یکی با خودت این جوری رفتار کنه ؟

گفت نه بهش گفتم پس دیگه این کارو نکن

قبلش احساس می کردم مهدیو فراموش کردم چون دیگه باهاش حرف نزده بودم

تا این که یه هو همون ادمی که اومده بود چت روم میگم اون گفت:

که چرا طرف داری مهدیو می کنی مگه دوسش داری گفتم نه دوسش ندارم

گفت پس چرا گفتم خوب دوس ندارم ناراحتی دیگران رو ببینم

من همچین آدمیم داشتیم حرف می زدیم که مهدی گفت من برم گفتم به دل نگیر

وقتی از کسی کینه به دل نگیری راحت تری گفتم من تجربه کردم که میگم خودت وقتی بهش عمل کنی می فهمی !!!!!

اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

رفت. من موندمو اون طرف هر چی بهش گفتم کی هستی نگفت

گفت اگه بگم میری به همه میگی اخه من دوست مهدیم همه دوستم دارن.

اینجا می شناسنم از اونجا بود که فهمیدم عضو این چت .

گفتم به من بگو به کسی نمیگم گفت کیه تعجب کرده بودم !!!!!

گفت نمی دونم چرا جدیدا این جوری شدم باهاش حرف زدم

گفت از مهدی معزرت خواهی می کنم !!!!!!ازش تشکر کردم

دیر وقت بود ساعت 2 یا 3 بود یادم نیس ازش خدافظی کردمو رفتم .

اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

فرداش که اومد گیر داده بود تو مهدیو دوس داری

تو عمومی نوش همون ادمی که خودت می دونی کی هستی مهدی عشق داره

کار نداشته باش بهش .

ناراحت شدم چون دیگه کاری بهش نداشتم.

وقتی اون کسی که با مهدی دوست بود اومد همون

هر چی خواست گفت اعصابمو خورد کرده بود می گفت تو ادم بدی هستی

 دیگه خسته شده بودم گفتم هر چی دوس داری بگو

برام مهم نیس هر چی خواست گفت وقتی مهدی اومد هیچی نفهمیده بود

اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

اون طرف ساکت شده بود تو خصوصیم داد ببخشید گفتم کاری نکردی که ببخشم

گفتم ابرومو بردی اشکال نداره معزرت خواهی کرد

وقتی مهدی اومد شروع کرد چرتو پرت گفتن طرف مقابل مهدی باورش شد گذاشت

رفت هرچی بهش گفتم داره دروغ میگه گوش نداد

بقیشو از مهدی بشنوید

 اس ام اس عاشقانه, جملات عاشقانه

داستان مهدی و ارام ............
ما را در سایت داستان مهدی و ارام ......... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی و ارام roman-1392 بازدید : 300 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1392 ساعت: 18:20